به  سایت انتشارات شب چله خوش آمدید.
نشر شب چله نشر شب چله
ورود / عضویت
ورودایجاد یک حساب کاربری

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
لیست علاقه مندی ها
1 آیتم / ریال700.000
منو
نشر شب چله
1 آیتم / ریال700.000
  • صفحه اصلی
  • فروشگاه
  • وبلاگ
  • درباره ما
  • تماس با ما
ثبت اثر
پیشنهادات
View cart “روایت شناسی سه سطحی ژرار ژنت بررسی و تطبیق دو رمان «رویای تبت» و «من او را دوست می‌داشتم» زهره غلامی نویسنده و پژوهشگر حوزه تئاتر، رسانه و ادبیات داستانی” has been added to your cart.
-9%
برای بزرگنمایی کلیک کنید
Homeداستان پنج ‏و سی ‏وسه دقیقه/ پیمان یوسف‏خواه رودسری
محصول قبلی
هنوز هم حسین اعتمادزاده ریال1.700.000
بازگشت به محصولات
محصول بعدی
نوه ی جناب سرهنگ / سجاد صابر ریال800.000 ریال750.000

پنج ‏و سی ‏وسه دقیقه/ پیمان یوسف‏خواه رودسری

ریال550.000 ریال500.000

یک صبح پائیزی، در هوایی شدیداً مرطوب، لایه شفافِ قطرات شبنم از تیغه‌های علف و کاشی‌های سقف آویزان بود. برگ‌های درخت چتری آفتابی شروع کرده بودند به زرد شدن؛ زنگ آهنی زنگ‌زده آویخته از شاخه‌ای نیز غرق در ژاله بود. رهبر گروه تولید که کتی لایه‏دار از شانه‌هایش آویزان بود، با نان تخت ذرت در یکدست و تره ‌فرنگی پوست‌ کلفت در دست دیگرش، آهسته ‌آهسته به‌ طرف زنگ راه افتاد. وقتی‌که به زنگ رسید، دستانش خالی بود، اما گونه‌ها پف‌کرده مثل موش صحرایی که آذوقه پائیزی را دوان‌ دوان می‌برد. او یک‌دفعه دسته را به سمت زنگ کشید که محکم دنگ دنگ دنگ زنگ خورد. مردم پیر و جوان به کوچه‌ها سرازیر شدند و در زیر زنگ جمع شدند، با چشمانی ثابت بر رهبر گروه، مانند اجتماع عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی. او به ‌سختی آبِ دهان را قورت داد و دهانِ با ته‌ ریش مدورش را با آستین‏اش پاک کرد. تمام چشم‌ها آن دهان را که باز شد مشاهده کردند – که سیلابی دشنام از آن بیرون ریخت: من خدمت اون آدمای احمق “کمون” که یه روز دو تا سنگ‌ کار و یه روز دیگه دو تا نجار ما رو می‏برن می‏رسم. او به سمت یک جوان بلند قد و چهارشانه چرخید. به او گفت: اوستا، اونا دارن نیروی کار ما رو متلاشی می‏کنن. کمون نقشه داره که دریچه آب‌بند پشت دهکده رو پهن کنه، هر تیمی باید براشون یه سنگ ‌کار و یه کارگر غیر ماهر بفرسته. این موضوع شامل تو هم می‏شه.
سنگ‏کار جوان خوش‌قیافه ابروهای سیاه و دندان‌های سفید داشت، تباینی که به او رفتاری قهرمانی می‌بخشید. تکان ملایم سرش دسته‌ای از موهایش که روی پیشانی‌اش افتاده را به پشت برگرداند. درحالیکه با لکنت صحبت می‌کرد، پرسید چه کسی کارگر غیر ماهر است.
رهبر گروه دست‌های خود را جمع کرد، انگار که از خودش به خشکی دفاع می‌کرد و چشمانش را مانند گردونه‌های آتش چرخاند. با صدای گوش‌ خراش گفت: یه زن بیشتر سر در میاره، ولی به اونا برای پنبه‌چینی احتیاج داریم و فرستادن یه مرد ضایع کردن نیروی بدنی یه؛ به اطراف نگاه کرد و نگاهش به دیوار افتاد. پسری ده ساله یا کمی بیشتر در گوشه‌ای ایستاده بود. پابرهنه و تا کمر لخت، فقط شورتی بلند، گل‌وگشاد و سبزِ راه‌ راه تنش بود که به لکه‌های خون خشکیده و سبزی علف آغشته بود. شورت تا زانوانش می‌رسید، بالای نرمه ساقه پا با زخم‌های براق.

مقایسه
افزودن به علاقه مندی
SKU: نوسینده:پیمان یوسف‏خواه رودسری چاپ اول 1399 داستان های کوتاه Category: داستان Tag: پنج ‏و سی ‏وسه دقیقه/ پیمان یوسف‏خواه رودسری
اشتراک گذاری
  • Description
  • Reviews (0)
  • Shipping & Delivery
Description

 

از خانه تا محل کار

شنبه صبح
دنیا را به شکل پالتویی دوخته ­اند که بپوشمش و بروم سرِکار. دکمه­ هایش را نمی­ بندم.
همیشه بعد از بستن این دروازه، شهر شروع می­ شود. شهری پر از گربه، گربه‏ هایی که از در و دیوار به زیر گلویم زل می­ زنند. باید قدم بزنم. یک چهارراه تا ایستگاه اتوبوس راه مانده است.
بعد از این همه مدت برای تک­ تک قدم­ هایم اسم گذاشته ­ام. به قدم چهارخانه ­ی چهارراه می­ رسم. آدمکِ قرمز چراغ، دست به کمر، طلبکارانه، به من خیره شده. انگار دوست ندارد زود به محل کار برسم. هر چقدر بیشتر می ‏ایستم، بیشتر سنگینی پالتو را روی شانه­ هایم حس می­ کنم. بالاخره آدمک خوشروی سبز، جای آدمک اخموی قرمز را می­ گیرد و دوباره قدم­ های آشنا شروع می‏ شوند.
چند قدم بعد به ایستگاه می ­رسم. این­جا ایستگاه بدن­ هاست. یک عده صندلی که بدن پوشیده اند و یک عده بدن که صندلی ندارند. اتوبوس می ­آید. بدن­ ها صندلی­ های ایستگاه را لخت می­ کنند و صندلی­ های اتوبوس را می پوشانند. یک عده بدن، داخل اتوبوس هم صندلی ندارند.
میله­ ی اتوبوس را سفت گرفته ­ام و با تکان­ ها، تکان می ­خورم. سنگینی پالتو تکان­ هایم را سنگین ­تر می­ کند. بدن­ها گربه ­وار در من می ­لولند و مرا می­ مالند. هر چقدر سعی می­ کنم از پنجره­ ی اتوبوس، ایستگاه­ ها را بشمارم گربه ­ها نمی‏ گذارند. خیره شدن به جیب راه­راه گربه­ ی روبرو تنها گزینه­ ی ممکن برای تحمل این خفگی‏ است.
صدای ایستگاه نزدیک محل کارم را می ­شناسم. مرا فریاد می­ زند. به سختی و مالش­وار از اتوبوس پیاده می­ شوم و دوباره به قدم­ ها سلام می­ کنم. یک خیابان تا محل کار قدم مانده است.
به قدم محل کار خود می ­رسم. از پله­ ها بالا می­ روم. دیگر نمی­ توانم وزن پالتو را تحمل کنم. نگهبان اداره مرا نفس­ زنان می­ بیند و با تعجب رو به من می­ گوید:

«آقای یوسفی مثل اینکه باز یادتان رفته، چند هفته ­ای است که باز­نشسته شده­ اید.»

 

Reviews (0)

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “پنج ‏و سی ‏وسه دقیقه/ پیمان یوسف‏خواه رودسری” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Shipping & Delivery

Related products

مقایسه
بستن

نوببا- داستانهای کوتاه- نویسنده: اعظم ستوده نیا

داستان
ریال500.000
ماه هنوز در آسمان بود   وقتی چهارشنبه‌شب او را به انفرادی بردند یقین پیدا کرد که به آخرین ساعات
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
مقایسه
بستن

مجموعه نمایشنامه نیلوفرهای آبی( چاپ دوم) نویسنده: زهره غلامی

نمایشنامه, داستان
ریال800.000
پیشگفتار: نگارش نمایشنامه، روحیه‌ی تحلیل و اعتراض می‌طلبد. تحلیل از مجموعه شرایط ناهنجاری که آدمی ‏هر روز بدان گرفتار است
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
مقایسه
بستن

روخان / معصومه برنجکار

داستان
ریال900.000
  اصلاً نفهمیدم چگونه وقت رفتن رسید! حتی موهای دانه‌دانه سفیدم نمی‌گفت که روی سروصورتِ هنوز جوانم درآمده بود. مثل
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
مقایسه
بستن

شب والپورگیس یا گام‌های فرمانده/وندیکت یروفی‌یف/مترجم: دکتر علی تسلیمی

نمایشنامه, داستان
ریال1.100.000
دیباچه وِنِدیکت واسیلیِویچ یِروفی‌یِف (۱۹۹۰- ۱۹۳۸) در مسکو چشم به جهان گشود. پدرش در پاکسازی‌های کمونیستی زندانی گردید و شانزده
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
مقایسه
بستن

من بی‏ وفا نیستم/ میرهادی کریمی

داستان
ریال850.000
  دیگر چیزی نگو مادر   کسی را که دوست داشتم ولی جرأت نمی‌کردم به او بگویم، پدرم گفته بود؛
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
مقایسه
بستن

مخصوص : نمایشنامه کمدی/ محمدرضا یار.

نمایشنامه, داستان
ریال500.000
  یکم کیومرث در حال نوشتن روی زمین دراز کشیده است. فضا خالی‏ست. به‌جز یک تخت خواب دونفره که ملحفه‌اش
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
مقایسه
بستن

رقص هانتینگتون/محمدرضا یار/نمایشنامه

نمایشنامه, داستان
ریال800.000
|صحنه‌ی اول|   تاریک است. دیوارها و اشیاء مانند سایه‌هایی دیده می‌شوند که تاریکی را در هر قسمت پر‌رنگ‌تر کرده‌اند.
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
مقایسه
بستن

خاطراتِ خاطره / خاطره حسن‌زاده داودی

داستان, رمان
ریال700.000
بریم به ۲۱ سال قبل یعنی زمانی که من ۵ سالم بود یهو بهم خبر دادن که دارم خواهر می‏شم،
افزودن به علاقه مندی
Add to cart
نمایش سریع
post-office

ارسال پستی

به تمام نقاط کشور

help

پشتیبانی 24 ساعته

به غیر از ایام تعطیل رسمی

secure-payment

پرداخت ایمن

از طریق درگاهای بانکی

rocket

سرعت بالا

در انجام کارهای سافارشات

اپلیکیشن انتشارات

app-store-button.png
google-play-button.png
  • درباره انتشارات
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • حریم خصوصی
    • کیفیت محصولات
    • ثبت آسان
    • سوالات متداول
  • دسترسی سریع
    • کتاب های عاشقانه
    • کتاب های داستانی
    • کتاب های آموزشی
    • کتاب های رسمی
    • کتاب های تاریخی
    • کتاب های دینی
  • خدمات مشتریان
    • ثبت اثر کتاب
    • مراحل ثبت کتاب
    • هزینه ثبت اثر
    • پیگیری سفارشات
    • تیکت های من
    • ارسال تیکت
  • راهنمای خرید
    • شیوه های پرداخت
    • نحوه ثبت سفارش
    • رویه ارسال سفارش
    • امکان پرداخت در محل
    • تحویل اکسپرس
    • تخفیفات ویژه سایت

تمامی حقوق برای سایت انتشارات محفوظ است - طراحی سایت تیم تی اف نت پلاس

  • منو
  • دسته بندی ها
منوی دسته بندی های خود را در تنظیمات پوسته -> سربرگ -> منو -> منو موبایل (دسته ها) تعیین کنید
  • صفحه اصلی
  • فروشگاه
  • وبلاگ
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • لیست علاقه مندی ها
  • ورود / عضویت
سبد خرید
بستن

نشر شب چله_ فروشگاه آنلاین نشر شب چله Dismiss