میلاد انسان _بر دوش شعر_
تو باید بدانی: آنچه با ماست بر ما نیست
و آنچه بر ماست هرگز با ما نخواهد بود
ما از تاریکی آمدهایم
اینگونه میگویند.
اتفاقی بود
پدران و مادرانمان سرگرم شدند
آنگاه مادران ساقههای خویش را گشودند
و آواز سر دادند
برای کودکان همسایه
که شادمان بودند و میخندیدند از افتادن ما
ما خبر بودیم
نمیدانستیم که سقوط چه ناامیدی بزرگی است
و خندهها پیشگوییهای مسخرهآمیزی هستند
ارابه تمسخر پیش رفت
تا جایی که اکنون ایستادهایم
مادران ساقههای خویش را گشودند
و فریاد بلند زدند خالهها و نزدیکان کِل کشیدند
با صدایی شبیه به قابلهها
و پیامبر از بسیاری نماز سیراب شده بود
در ساعتی سرشار از نماز و دعا و کل کشیدنهای زنان
دستان قابله دراز شد
و ما را با قدرت بیرون کشید
با فشاری بیش از بار پیش
و اینگونه انسان پا به زمین گذاشت
Reviews
There are no reviews yet.