پیشگفتار:
نگارش نمایشنامه، روحیهی تحلیل و اعتراض میطلبد. تحلیل از مجموعه شرایط ناهنجاری که آدمی هر روز بدان گرفتار است و اعتراض بر ضد کژیها و بیعدالتیهایی که روح آدمی را هر دم به سختی میآزارد. از این نظر، نوشتن نوعی رهایی است. مفری است برای تخلیهی نیروهای تلنبار یا سرکوبشدهای که نمایشنامهنویس سر آن دارد تا در قالب حرف و سخنی تازه، آنها را با دیگران در میان نهد. به قصد آنکه همدل و همفکری بیابد یا همرای و همرهی.
آنچه در نگاه اول از مطالعهی این مجموعه نمایشنامه میتوان دریافت، نوعی فردگرایی، سرگشتگی، تنهایی، تکرار، بحران عاطفی، بیهودگی و واقعیتگرایی روزمرهی آدمی است، البته طنزی هوشمندانه و گاه گزنده در لابلای آثار وجود دارد اما از آن بیشتر، این تلخی و تکرار است که دیده میشود. و گاه خواننده اینجا و آنجا قلم و نگاه نمایشنامهنویس را توأم با روحی شاعرانه میبیند، اما برجستهتر از آن، همواره این ناکامی و عدم امنیت روانی قهرمانان است که جلوهگری میکند.
تئاتر مداخلهگری یا تئاتر اجتماعی، و تئاتری که بخواهد رابطهی فرد و جمع و یا اقشار و طبقات مختلف را با یکدیگر در نقاط عطف تاریخی بررسی نماید و هویت و جایگاه انسانها را نسبت به ساختار اجتماعی و ماهیت قدرت سیاسی تجزیه و تحلیل کند، کمتر یافت میشود.
همه میدانیم منطق نمایش از جدل و حرکت و تضادِ دو نیروی مساوی میآید، آنچه حوادث و شخصیتها را دلپسند و دیدنی میکند، به درستی اعمال«جد» و دراماتیک آنها بر اساس خلق و پرورش کاراکترهای زنده و باور پذیر است.
این اثر را میتوان در نهایت آینهی راستین تفکر و احساس این نویسنده بر واکنش طبیعی او نسبت به محیط و زمان و هنر دوران خود دانست. که با زبان درام و خلق موضوعهای گوناگون و شخصیتهای رنگارنگ دورهای را شهادت میدهد که با تمام وجود زیسته است.
Reviews
There are no reviews yet.