گفتند نگاه کن نظر باز شده
در پیری خود معرکه پرداز شده
این بال که می سوخت به آن بال بگفت
پرواز بدون بال آغاز شده
با این همه در، کلید وا مانده منم
آوازه یِ هر گلویِ ناخوانده منم
دستم برسد به آسمان می دانم
سقفش شکنم، شکاف جا مانده منم
ما هر شب و روز، روز و شب می کردیم
سنگینی خویش را طلب می کردیم
وقتی که جهان میان ما واسطه شد
تقیسم شدیم و لب به لب می کردیم
شب بود و سرم فقط به دیوار تو بود
چون لحظه یِ مرگ وقت دیدار تو بود
آن آینه را کسی نمی دید ولی
آن زخم نشسته بر دلم کار تو بود
رباعی؛ تکوین و تجلی واژه ها
حنیف خورشیدی
یک- نخستین پرسشی که ذهن پویای مخاطب شعر خوب را درگیر می کند این است که شاعر چگونه
و با چه جهان بینی و نگرشی به چنین وسعت دیدی دست یافته است!
خلق فضای گفتمانی در چند بیت و سطر و واژه، ترکیب چه جادوی عجیبی از کجای شاعر است که در
ذهن های بیدار و جویا این چنین اثر می گذارد و نشئه کنند هی روح آنان است.
حال آنکه در رباعی این کار سخت تر نیز می شود زیرا هم محدودیت وزن هست، هم محدودیت واژگان
مناسب برای قرارگیری در آن وزن، که شاعر باید چه اتفاق بزرگی را در گفتمان خود رقم بزند که هم
مخاطب شعر را به وجد بیاورد و هم روی تاریخ ادبیات اثری ماندگار داشته باشد.
می دانیم که «رباع » در لغت به معنی چها رگان و در چیزی ست که چهار جز داشته باشد، به همین ترتیب
رباعی یا چهارتایی یکی از قالب های مهم شعر پارس یست که چهار مصرع دارد.
بسیاری رباعی را یک قالب شعری ایرانی خالص می دانند، اگر چه کلمه «دوبیتی » که یک قالب مستقل،
با ساختار مجزایی ست به زبان عربی راه پیدا کرده، اعراب به رباعی «الدوبیت » می گویند.
به این ترتیب ایرانی ها از واژه عربی «رباعی » برای این قالب استفاده می کنند و اعراب نیز از واژه
پارسی «دوبیت .»
پیرامون دوبیتی و رباعی یا ربایی )روا بودن، آواز سوزناک و ربایندگی( که همه ساختار و خاستگاه
ایرانی دارند رهنمون های ارزشمندی صورت گرفته است.
به عقیده بنده ارزش واقعی رباعی در تکوین و تجلی واژه هایی ست که منتج به ساخت دو بیت ناب
و پر از شعور و آگاهی و شعف شده و یک علت غایی را در پس کلمات جادویی به رخ مخاطب می کشد.
به قول هگل: «هرچه عقلانی ست واقعی ست و هرچه واقعی ست، عقلانی »
ولی بسیاری از ما به گفته هگل قانع نمی شویم و همچنان معتقد می مانیم که چیز واقعی، ]چیزی که
واقعا واقعی ست[ غیر عقلانی ست و عقل خودش بر مبانی غیرعقلانی استوار است. بدین صورت است
که ما جهان ذهنی حکیم عمر خیام را از شدت عقلانی بودن و درک زیاد از هستی و کائنات، غیر عقلانی
می پنداریم، چنان چه از رویارویی با حقیقت گفتار خیام نیز می هراسیم.
حدود نیم قرن پیش برتراند راسل تمایزی را مطرح کرد که بعدها موضوع بحث فراوان معنا شناسان
شد، تمایزی میان شئ-واژه ها ) یعنی واژه هایی که مستقیما در برابر اشیا قرار دارند( با واژه های لغت
نامه ای.
راسل اولین کسی نبود که این تمایز را کشف کرد، چه بسا همین حکیم پارسی عمر خیام در دو بیت
مختصر با کار روی واژگان و نقش دهی به اشیا بهترین تعبیرات را به دست می دهد اما راسل بهترین
تبیین را ارائه می دهد……..
Reviews
There are no reviews yet.